نوشته می شود :زندگی
خوانده می شود :تنهائی
و معنای آن مرگ است

سکوت میکنـــــــــــــــــــــ م…

به احترام تمام حرف هایی که

تو دلم مــــــــــــــــــــــــ ــــــرد…

من باید با کمان کل جنایــــــت هارو از بیـــــــــــــــــــن ببرم………………………
–
–
–
-

-
–
–
الکی مثلا من الیور کوئینم (^_^)

نگران نباش ، حال من خوب است ، بزرگ شده ام

دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

آموخته ام که این فاصله ی کوتاهِ بین لبخند و اشک نامش زندگیست

آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود

راستی ، بهتر از قبل دروغ می گویم…

“حال من خوب است” ،

ته فنجان قهوه ام

کف دستم

یا پیشانی ام را ببین

چیزی نمی بینی؟

مثلا خطی

حرفی

یا چیزی که بتوان تو را

به من نسبت داد ؟

شیشه های شکسته تعویض می شوند

پل های شکسته ، تعمیر

آدم های شکسته ، فراموش …

من از اوناشم

که بگــــے نکــن میکنم

بگـــــے بکن هم میکنم

هـــــــیچکـــَس تو دنیا نمیتونه واســـه من تعیین تکلیف کنه

سرگرمی ام شده گرفتنِ فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری:

“غم تمام می شود”

“غصه نخور”

“مشکلات حل می شود ”

و …

دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟!

افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند !!!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند…
به همین ســــــــــــادگی…